در جهان ارسطو و سقراط ، کانت و هگل و نیچه
و راسل ،ادیسون و انیشتین و فروید ، و در ایران ما خیام و فردوسی و زکریای رازی ها
و طالبوف ها وهدایت ها و کسروی ها و ... همه آمدند و رفتند, اما هنوز درکشور ما یک صدم تعداد
امام زاده ها دانشگاه پیدا نمیشود. و در
همسایگی ما
مادری اسپند دود می کند !
پدری گوسفند می کشد!
دختری طالع بینی می خواند!
پسری پشت ماشینش می نویسد: بیمه قمر بنی هاشم!
هنوز برای ازدواج استخاره می کنند!
هنوز در مراسم محرم میلیون ها پول صرف نذری به توانمندان میشود و با قمه بر سرخود میزنند و خود را گل مالی میکنند!
توی چاه نامه می اندازند!
هنوز یک پنجه خون روی پلاک ماشینمان باعث دفع بلا میشود!
و هنوز دوستی میخواد که ایمیلشو به ده نفر فوروارد کنیم تا بدبخت نشیم و پول دار بشیم !!!
آیا خرافه پرستی وعقب ماندگی فرهنگی زیر پوست ملت ما نیست؟
و سوال اساسی تر اینست
که آیا بدون فعالیتهای فرهنگی درازمدت روشنگرانه این خرافات مذهبی و اعتقادات دینی که در طول چند
صد سال در مردم ایران نهادینه و درونی شده است را یک شبه یا یک ساله میتوان از بین
برد... ؟؟